تموم دلخوشیهامو تو با رفتن گرفتی...

روز نوشت شنبه 10 مهر

شنبه

یه کلیپی دیدم

توش گفت

هر روز بنویسید چند تا کار موفقیت آمیزتون رو

منم دیروز یه برگه چسبوندم به دیوار

روز اول برگشتنمون بود و کلی کار خونه داشتم

تمیز کاری و مرتب کاری هایی که نمی شد نوشت

و تو دو سه تا کانال جدید عضویدم

یاد گرفتم چطوری با ادرس عضو بشم

یکی به خانه بر میگردیم

یکی یه چیز دیگه

لیست شنبه :

اسراف نکردم

صلوات فقط رکعت آخر دست و پا شکسته

اذان و اقامه هم بله اما دست و پا شکسته

تعقیبات هم همین طوری 

نماز والدین نخوندم

نماز شب نخوندم

ذکر روز و 100 صلوات به نیت پدر

سحرخیزی یخ

دستکش استفاده نکردم

آب به اندازه

صبحانه و ناهار و شام فقط شام نخوردیم و صبحانه نخوردیم و شام 2 تا کلوچه

نماز غفیله و وتیره یخ

مخارج رو نوشتم

نماز قضاهامو نخوندم

ذکر بله 

100 صلوات بله

بخور خیر

6 لیوان

قرص آهن بله (هلیله هم بله)

روزنوشت نه

قرآن خیر

عاشورا خیر

...............................................................................................

چیره شدم بر گناه

ناهار استامبولی پختم

مامان ازم تعریف کرد که توی سفر مهربون بودم

چای سبز خوردم

لباس ها رو جمع و جور کردم

کلی ظرف شستم

فیلمهای گوشی رو تلاش کردم خالی کنم نمی شد...

آقامون اومد 

بای...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برگشت از شمال-نیمه شب 9 مهر

جمعه 1 نصفه شب از نمک آبرود برگشتیم

خلاصه ش می کنم

خیلی خوش گذشت

اما

جای آقاجون

خییییییلی

خالی بود

زندگی بدون بابایی لطفی نداره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لازانیا1- چهارشنبه 31 شهریور

برای بار اول لازانیا پختم

و در تاریکی(برق رفت)

نفهمیدیم چی خوردیم...

شوهری حسابی تعریف کرد

خخخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نون خامه ای1-یکشنبه 4 مهر

جو گیر شدم و نون خامه ای پختم

ای بدک نبود

قابل خوردن بود...

دستمم سوزوندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جمع بندی اولیه تصمیم های این 9 ماهه

یه دفعه دیگه می خوام همه تصمیم هایی رو که تا حالا بهشون رسیدم و خنوزم به نظرم مهم اند رولیست کنم و یادداشت کنم تا هر روز توی این باقی چله اجرا کنم به امید خدا

1.اسراف نکردن ( مواظبت از مواد غذایی و مواد داخل یخچال و سایر چیزهایی که در دست ماست و مدیریت امور و هزینه ها )

2.نماز اول وقت

3.صلوات در رکوع و سجود هر نماز(حداقل یه رکعت هر نماز رکوع و سجود صلوات بفرستم)

4.اذان و اقامه قبل نماز

5.تعقیبات نماز با 5 عملی که ذکر شد.

6.نماز والیدن هر روز

7.نماز شب حتی دو رکعت

8.شریک کردن اموات در اعمال خیر

9.سحرخیزی

10.توجه به سلامت پوست دست و دستکش استفاده کردن

11.مصرف به اندازه آب

12.صبحانه قبل 10 ناهار قبل 2 و شام قبل 10

13.نماز غفیله و وتیره و هدیه به روح پدر

14.نوشتن مخارج روزانه

15.خواندن نماز قضاهام به صورت هفته ای

16.ذکر روز

17. 100 صلوات به طور روزانه

18.بخور

19.روزی 8 لیوان آب

20.قرص آهن

21.روزنوشت

22.ادا کردن جزءهای قضا شده از قرآنم

23.زیارت عاشورا(چله)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاک کردن درایو D

بالاخره امروز درایو D رو از دست ویروس هایی که نمیذاشتن فایلاشو پاک کنم نجات دادم

نمی دونم پیازچه هام چه بلایی سرشون بیدا این چند روز

ساک رو بستم و پارچه رو گذاشتم که بشورم

یه ماکارونی خوشمزه با هویج و ذرت برای همسری درست کردم

خوووووشرنگ...

حیوونی بدو رفت ...

کارش خیلی زیاد شده

خداحفظش کنه برام...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باز شدن کلاس ها همراه با مدارس

فردا بعد دو هفته تعطیلی میرم کلاس...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خرید خانم خونه ای

امروز برای اولین بار رفتم بیبرون برای ناهار خرید کردم...

7 تومن طلبم از همسری

9 تومنم طلب داشتم

شد 15 تومن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چله ی پاییز-روز چهارم

روز چهارم چله

زیارت عاشورا : 

قرآن های قضا + ختم:

سحر خیزی: ساعت 10 بیدار شدیم

قرص آهن: 

صبحانه ناهار شام به موقع :صبحانه 10 و نیم خوردیم،ناهار 5 و نیم،شام بی شام

نماز غفیله وتیره :

8 لیوان آب:2لیوان

بخور:

مصرف آب کم:

دستکش برای شست و شو:خیر،ناهار که رعایت نکردم

نماز قضای هفته ای:

نماز زود و تا جای ممکن اول وقت:

روز نوشت:

ذکر روز:بله

ورزش اصلاحی شانه:

صد صلوات برای پدر:

............

فاتحه برای پدر : بله

اجازه اضافه کردن مورد در حین چله وارد است....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اعلام رعایت تصمیم در مورد نوشتن مخارج منزل

مخارج رو تا امروز که چهارمه نوشتم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تاریخ اجرای تصمیم ها یادداشت شد

از روز چهارشنبه 31 شهریور شروع قرص آهن!

از روز جمعه 2 مهر شروع داکسی!

زیارت عاشورا عقب افتادم (هدیه به روح پدر)،40 تا.فقط جمعه سر خاک خوندم!

هفته آخر شهریور هفته خوبی بود به نظرم

البته حرص خوردم زیاد

از دست فکر و خیال برای مادر همسری و زن داداش جدید و نبودن پدر...

اما جمعه ش خیلی خوب بود و دوست داشتم...

در واقع هفته قبل داشتم همش تمیز کاری و کار منزل می کردم و برنامه ریزی برای اول مهر

خونه رو خیلی تمیز کردم و راضیم 

از سه شنبه تمیزکاری هارو شروع کرده بودم 

وااااااااااااااای یادم رفته هفته پیش کی و کجا بودم خداااااااااااااااایا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کار جدید 4 مهر

یه فولدر درست کردم برای فقط خیاطی و آموزشهاش!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جمعه دوم مهر95

ساعت 7 رفیتیم بهشت زهرا

برعکس همیشه به پیشنهاد خود همسر بعد بهشت زهرا با هم رفتییم خونه مامانم

اونجا کلی خوش گذشت

با داماد کوچیکه ماشین آقاجون رو درست کردند

مادرش بهش زنگ زده بود که باز مهمون ناخونده دارند

و من اول گفتم بگو اینجام و نمیاد

بعد رفت

تو راه زنگ زد و ازم خواهش کرد که برم

منم دیگه قبول کردم

داماد کوچیکه زحمت رسوندن منو کشید

با اجی آمدند و منو خونه مادرشوهرم با ماشین آقاجون رسوندند

اونجا هم اصلا به روی خودمون نیاوردیم

روز خوبی بود

کلی کار کردم

همه ظرفای مهمونی رو تنهایی شستم

و ...

غروب که همسری بردشون و رسوندشون به خاطر اینکه قول داده بود رفتیم خونه

مادرشوهرم بهمون غذا دادند

من که نمی خواستم بگیرم ولی همسری دیگه مجبور شد و گرفت

رفتیم بیرون یه دور زدیم

بهش گفتم برام داکسی بگیره برای پوستم

1400 تومن شد که از کارتم کشید

آهنامم شروع کردم

اگه اشتباه نکنم از چهارشنبه 31 ام شروع کردم

توی جمع و جور کابینت آشپزخونه قرص آهنمو پیدا کردم

قرار شد از اول مهر بخورم مرتبا

چهارشنبه برام ژلوفن هم خرید همسری که توی خونه باشه

بعدشم اومدیم خونه از بس ترافیک بود و همسری منو از رانندگیش توی راه دق داد

و من دیگه تب خال زدم از شدت استرس های اون روز جمعه

الان کرم درمان تبخال زدم که زودتر خوب شه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اول مهر

امروز تا 3 خوابیدم

با دل درد بیدار شدم و حالم خوب نبود

تمیزکاریای خونه رو انجام دادم

از جمله کلی ظرف و لباس هایی که دیروز شسته بودم

2 تا دمنوش نعنا با نبات خوردم

شوهری اول گفت نمباد ناهار

سیب زمینی سرخ کرده مو تموم کردم رفتم سر درایوهای کامپیوتر

بعد دل درد امون نداد

زنگ زدم قرص بخره

گفت میگیرم برات

به مامانم زنگ زده بودم

میگفت شب شوهرت سر کار میره منم گفتم بله

ولی امد گفت نمیرم 

ساعت 7 شام خوردیم

قیمه مهمونی دوستم 

برنج هم داشتیم

خیلی چرب بود حالمو بد میکرد

دوباره ظرف شستم

داریم دورهمی میبینیم

همین....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چله نشینی پاییز

از اول مهر ماه

لغایت 10 آبان ماه

چله بگیرم

زیارت عاشورا : خیر

قرآن های قضا + ختم:خیر

سحر خیزی: خیر،3ظهر

قرص آهن: بله

صبحانه ناهار شام به موقع :فقط شام خوردیم

نماز غفیله وتیره :خیر

8 لیوان آب:خیر

بخور:خیر

مصرف آب کم:بله

دستکش برای شست و شو:بله

نماز قضای هفته ای:خیر

نماز زود و تا جای ممکن اول وقت:خیر

روز نوشت:بله

ذکر روز:بله

ورزش اصلاحی شانه:خیر

صد صلوات برای پدر:بله

............

اجازه اضافه کردن مورد در حین چله وارد است....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روز نوشت 1، 31 شهریور 95

امروز عید مامان بود و مامان به خاطر بله برون دختر دختر خاله رفته بود خونه دختر خاله

نگهش داشته بودند و تا عصر موند

ساعت 5 بچه ها رفتند دنبالش ،چون مادرشوهر ابجی می خواست بیاد دیدنش

مادرشوهرمم به اقا گفته بودند که می خوان برن

اخر سر طوری شد که خودشون رفتند و روزه بودند

ساعت 6 تا 7 و نیم انگار رفتند

اقا که امدند به من گفتند این طوری شده

مامانم ساعت 6 به من زنگ زد که مادرشوهرت زنگ زده داره میاد تو هم بیا

اقا موافق نبودند

ناهار سیب پلو درست کردم

علاقه ندارند همسری،خودم دلم  می خواست

با سالاد گوجه بدون خیار با پیاز و فلفل دلمه و ابلیمو،مفید و سالم،فقط نمکش زباد شد

این بار دعای همیشگی برای غذا پختن رو فراموش کردم و همسری استقبال نکرد

خودمم زباد به دلم نشست

اما تا تهش خوردیم

بعد یه چرت زدیم

ساعت 8 مامان زنگ زد که مباین

بنده خدا نگران بود برناممون چیه

اجی رفته بود خونه خاله مونده بود

برنامه رو خراب کرده بود

خدا منو بکشه با مامان تندی کردم

اعصابم به هم ریخت

کم کم به خودم اومدم.

گفتم مامان جون شام نمیایم فقط 11 میایم بهت سر میزنیم

دیگه اقا رفتن 3 تا پیتزا ارزون قیمت گرفتند

نوشابه دلستر طالبی داشتیم

2 تا ایشون یکی من

بعدش راه افتادیم حدود 10 و نیم

گفت شیرینی بخرم گفتم ساعت ببین نمیخواد و ...

کلی غر بهش زدم

اخیش...

بعدم  85 تومن بدهی مو به اجی ازشون گرفتن و دادم به اجی خیالم راحت شد

اونجا هم خیلی بهم خوش گذشت

اجی کوچیکه برامون سوغاتی از اردبیل اورده بود

عسل و نوقا!

دست گلش درد نکنه

مامانی هم برام یه روسری خربده بود خوسگل

15 تومن بهش بدهکار شدم

به اجی هم گفتم موها مو دوباره بافت...

شیرینی و  سوهان خوردیم و خندیدیم

یه حرف بدی زدم بی هوا و شوهری دلگیر شد

معذرت خواهی کردم

دمنوش چای و نعنای خونگی بهش دادم

اخر سر هم داماد کوچیکه رفتن و راحت شدم 

بعدشم یه فضای گریه راه افتاد برای اقاجون

خیلی دلم براش تنگه

همه گریه مون گرفت

بمیرم برای مامانم...

عیدی دو تا دشت گرفتیم و مامان گفت فردا بیا.  

خونه گاز رو تمیز کردم که بلالی بود

جوراب سوراخای اقا رو برای محافظت از پایه های مبل استفاده کردم

با دختر عموی اقا تووتلگرام صحبت کردم و گفت اونجا بارونیه

میزها و پایه مبل که قبلا کثیف شده بود دستمال کشیدم

شیوید و نعناهارو تو چند تا ظرف ریختم

قرص اهن شماره 1 خوردم

تا ناهار هیچی نخوردم

ابلیمو و اب جوش ناشتا 

نماز ظهر و عصر اول وقت+نمازقضاهای  صبح همینن هفته رو تا سه شنبه خوندم

هفته دومم کامل مونده

شب هم نماز مغرب و عشامو  زود خوندم

به همراه 

نماز والدین برای پدر

ذکر سه شنبه

5 تا نماز قضای عصر باقی موندم

از گردنم برداشته شد خداروشکر

مونده 

جزء های قرآن پدر

10 تا مغرب و 10 تا عشا

اقا هر چی برای خربد خونه دبروز سرچ کردم به باد داد

گفتن فعلا نمی تونیم خونه بخریم

خرج امروز 85 تومن

دیروز هم دو تا شیر خریدن فقط

امروز محصولات پیازچه مو چیدم

شیویدمم جاشو عوض کردم

دیگه رشدی نکرده از سه روز پیش

قرآن نخوندم

دیگه این شد روز نوشت اول

از 31 مهر 95



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کوکوی سوسیس

هفته پیش 25 ام دیدم سوسیس هامون مونده

روز پنجشنبه براش کوکو سوسیس درست کردم

خوشمزه بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برنامه غذایی هفته جدید

شنبه : هیچی نپختم چون اصلا نبودم -خوراک لوبیا سبز از خونه مامان

یکشنبه : استامبولی با سالاد شیرازی - کوکوی تره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

29 شهریور

امروز برای عید پدر (اولین عید بعد از فوت آقاجون) میبرنم آرایشگاه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کاپ کیک 28 شهریور

کیک انبه پختم

افتضاح بود مزه ش!

انقدر که شیرین بود البته

من که دوست نداشتم

انگار نپخته بود!

برعکش ناهار دیروز که خودم لذتشو بردم + سالاد شیرازی

از این اصلا خوشم نیامد

همسری تعریف کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰