امروز 22 خرداد خونه ی مامان بودم
همسری تنها خونه بود
البته یه سری کار داشت زیاد خونه نمونده بود
واسه قول نامه و کارای رفتن
ماما نبود اولش و پشت در موندم و رفتم خونه آبجی دومی
بعدش با هم رفتیم خونه مامانم
و تا 12:30 پیششون موندم
دیگه شبا نمی مونم!