تموم دلخوشیهامو تو با رفتن گرفتی...

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

برای پدرم

امروز صبحم با نماز صبحم 3 تا نماز والدین رو خوندم

برسه به روحش...

یه شب توی این هفته خوابش رو دیدم

آهان شنبه شب بود که براش نماز قضا خونده بودم...

شب توی خواب گریه کردم

و با گریه بیدار شدم...

فاطمه دوستم امروز بهم پیام داده برای آقاجون...

همه فهمیدن بی بابا شدم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دیروز 5 شنبه 11 شهریور و باغبانی

بالاخره پیازهامو کاشتم

30 مرداد گذاشته بودم توی آب

ریشه شون بلند شده

یکیشون جوانه زده

دوتاشون جوانه شون گیر کرده بود

کشفش کردم

ان شاءالله پیازچه بده...

به روح پدرم صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز قضا واسه پدرم از شنبه 6 شهریور

این هفته از شنبه ش نماز قضا واسه آقاجون خوندم

اما روز بعدش 4 شنبه شد

و بعدش 5 شنبه...

شنبه 10 تا ظهر

4 شنبه 10 تا مغرب و 10 تا عصر و 10 تا صبح

5شنبه 5 تا عصر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قاشق چنگال استیل

دیروز داشتم تمیزکاری میکردم دیدم که همه قاشق چنگالام از الان خط برداشته و بعضیاشم یه لکه هایی روشون افتاده که نمیره

یه کم سرچیدم

نوشته بود که نباید که توی آب بمونه و سریع بشویید و خشکش کنید و نذارید با هوا خودش خشک بشه

منم امروز صبح دیگه این کارو کردم و خشکشون کردم

شوهری بی ادب میگه تو ظرفا رو لب پر میکنی

باهاش قهرم...

الکی میگه

هیچ موقع این جوری نبوده

فقط یه بار خونه مامانش...

خخخخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نوآوری های آشپزیم اما بعد فوت پدرم

از بعد فوت آقاجون این غذا ها رو درست کردم

احساس می کنم داره آَپزیم خیلی خوب تر میشه

از آخر به اول


فلافل

قیمه

پیتزا

شیرینی دانمارکی

کیک یزدی

قر مه سبزی

چه فایده که آقاجونمو ندارم!

الهی بمیرم برات

کجایی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گزارش چهارشنبه 3 شهریور

چک کردن حساب پارسیان و کارت به کارت برای پارسیان

کارت به کارت برای اقتصادنوین

بدهی تلفن

و همراه اول


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حس غربت و بی کسی من...

دم اذان مغربه

پدرمو از دست دادم ولی انگا بدتر از اون درد درد بی کسی و بی پشت و پناهیمه 

واسه منی که خونواده ی شوهرمم بدشون نیومده شاید که من بی پناه شم...

و اشتباه بزرگم حرفایی که دیروز از زبون خواهرم به این خاطر که برام دل بسوزونه و نوازشم کنه زدم...

چقدر احمق میشم گاهی

نباید بزارماین حسمو بفهمه دیگه

به من میگه تو مخفی کاری

آخه چون تو دهن لقی

و همه خونوادت هم همینن!

از آدمای خاله زنک بدم میاد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

2 و 3 شهریور95 کوفتی

دیروز خیلی حالم بد بود

البته رفتم کلاس و اونجا بدک نبود

دامن شانل و ترک و دامن فون مامان رو تموم کرده بودم و شب نخوابیده بودم

گفت شانلت خوبه

ایراد ترکم خیلی ضایع بود

جا کم گذاشته بودم

و علتش رو میگفت اندازه گیریته

گفت با این حال و اوضاعت خوبه

ولی بهم نچسبید و خورد توی ذوقم

رفتم خونه مامان داشتن میرفتن بهشت زهرا

منو رسوندن و برای اولین بار با سورنتوی سعید امدم.

رفتم که ناهار بپزم.

خیلی خسته بودم و کلی فکر کردم تا یه فکر خوب به ذهنم رسید.

شنیسل مرغ

اولین بار بود

سر فریزر رفتم دیدم هنوز دو بسته داریم

نازک برش زدم و سرخ کردم

خوب شد

با نون خوردیم

خیلیم زیاد شد.

سیب زمینی آماده ها رو هم ریختم پاش

خوشمزه شد

مهناز حین سرخ کردن با گریه بهم زنگ زد.

حالش خیلی بد بود

منم به گریه انداخت

شوهر من که کلا تو فاز دلداری نیست.

اصلا درک نمیکنه یا اگه میکنه بلد نیست آرومم کنه.

فقط ناراحت میشه و غر میزنه.

خلاصه.بعد ناهار خوابیدیم.و با زنگ مادرشوهرم زا به راه شدم.

خستم کرده با کاراش.

بیدارمون کرد و شوهری هم گوشی رو داد دست من...

از اونجا دیگه بحث شروع شد...

خلاصه

شب از بس گریه کردم بردم بیرون معجون خوردیم.

قرار شد بیایم پیتزا براش درست کنم

50 هزارتومن خرید کردیم

20 تومن معجون،6 تومن بستنی سنتی،7 تومن سیب زمینی و پیاز و گوجه و فلفل دلمه 

از سوپر هم 3 تا پفک و کالباس و ماست خرید شد 53 تومن...

کلا خرید بکنه همینه

دستش به کم نمیره

200 تومن هم پریروز که اول برج بود بهم داد...

و اون روز خیلی روز خوبی بود.

روز اول برج

بعد که رسیدیم خونه معجون خوردیم و رفت سر خرد کردن برای پیتزا

و دوباره دعوامون شد.

خیلی بد میشه یهو

منم بدتر

ولی آخر سر با آتشی خوابیدیم

اما امروز 

دوباره سر زنگ مامانش دعوامون شد

و سر حرف مامان که انقدر گرفتار شکمش نباش و ...

ذهنم به هم خورد و قاطی کردم براش...

ولش کن دیگه همین

بیشتر از این ازش توقع ندارم

از هیچ کس دیگه توقعی ندارم

دنیا خیلی بیخوده خدایی!

خییییییییییییلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کارهای باد کرده ی زندگی3شهریور

1.وام پارسیان

2.دامن آبجی

3.دامن های خودم(خمره و تنگ)

4.قزن هر 4 دامن

5.کتاب های باد کرده در کمد

6.قرآن هفته پیش(دیشب خواب آقاجون رو دیده که دعا بخونید صبح ها)

7.برنامه غذایی

8.برنامه نظافت منزل

9.برنامه حفظ مهمات در روند زندگی

10.رومبلی

11.کاور ها

12.الگوی سارافون ،جزوه خیاطی،برش و دوخت سارافون

13.کلاس دوشنبه و نشان دادن دامن ترک و آمزش لنگی و پیله دوقلو و نیم کلوش

14.دندانپزشکی

15.خرید مانتو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جمعه 40 ام آقاجونه

همه چی به هم ریخته

با شوره دعوام شده...

سر پول همیشه به دعوا میرسه

سر ریحانه و مراسم دعوامون شد...

میگه پولشو خودم میدم(برای فامیلام)

از همه ی دنیا کلافه شدم...

دنیا هیچی نداره،یه کوشش بی حاصله!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰