سلام

نمی دونم چه سریه انقدر ما خانوادگی قابلیت چشم زدن عزیزان خودمون رو داریم

این مدت که ابجی درگیر مشکلات با همسرش شده به شدت احساس موفقیت در زندگی  من و شوشو میشه و همون طور شد که اول هفته پیش مادرشوهرمو چشم زدیم و باهامون قهر شد(البته خداروشکر شنبه اشتی کرد)

و یه دو سه روزی هم هست اقا چشم خوردند و مبتلا به  تنبلی و ...شدند

یه کم اخه ازش تعریف کردم

تا تعریف می کنم ازش می ترکه....

بووووووم

امروز از 7 صبح بیدار شدم که قرصمو بخورم و دیگه نخوابیدم

و بهش یه املت قارچ خوشمزه و چای برای صبحانه دادم

و خیلی تعریف کرد و راضی بود

ولی در عوض حال منو گرفت و کلا بهش غر زدم تا رفت...

اه اعصابمو خرد کرد با کاراش  اخه..